سعدی و حافظ هم عامه پسند هستند؟| به این همه خواننده افتخار می کنم| نظرتنگی از مشکلات فرهنگی ماست| دیگر رمان خوبی وجود ندارد.
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۰۴۹۹۱
همشهریآنلاین - سعیده مرادی: رجبعلی اعتمادی با نام مستعار «ر. اعتمادی» نویسنده نامآشنایی برای چند نسل مردم ایران است که داستانهای عامهپسند و بعضا عاشقانهاش در بین نسل جوان، بهویژه جوانهای دهههای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ شهرت دارد. داستانهایی که به قول نویسنده، رمز موفقیت آنها واقعی بودن آنها است و اینکه از دل جامعه ایرانی بیرون آمده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ایران اگر کسی کتابش پرفروش باشد میگویند سبکش عامهپسند است. حال اصلا عامهپسند چیست؟ اگر عامهپسند بودن به این معنا است که مردم یک کتاب را زیاد میخوانند، پس سعدی، خیام و حافظ و دیگر بزرگانِ شعر و ادب فارسی هم عامهپسندند. ما باید نگاهمان را با اوضاع امروز جامعه منطبق و آثاری تولید کنیم که جامعه و مردم میخواهند. یکسری نویسنده داریم که خودشان را روشنفکر میدانند و من هنوز هم متوجه دلیل این نگاه آنها نشدهام؛ چون این مردم و جامعه هستند که باید بگویند فلانی روشنفکر است نه این که خودمان بهخودمان چنین عنوانی بدهیم. این افراد کتابهایی مینویسند که مورد اقبال جامعه و استقبال مردم قرار نمیگیرد و بعد اگر کسی کتابش پرفروش شود میگویند او عامهپسند بوده و ما خاص هستیم. اگر عامهپسند بودن به این معناست که مردم آثار من را میخوانند به این موضوع افتخار میکنم.
فعالیت شما بهعنوان یک روزنامهنگار بر سبک نوشتاریتان تأثیرگذار بوده است؟من چون روزنامهنویس بودم و با مردم و جامعه ارتباط فراوان داشتم از آغاز کار با خودم عهد کردم آنچه را مینویسم از درون جامعه و واقعیتهای آن باشد. وقتی هم تصمیم گرفتم داستان بنویسم همین رویه را در پیش گرفتم. یعنی سوژهای را که مدنظرم بود دنبال میکردم و روی آن تحقیق انجام میدادم و بعد نوشتن را شروع میکردم. بهعنوان مثال، برای رمان دومم با عنوان «ساکن محله غم» ۲ ماه در لباس مبدل بهعنوان یک میوهفروش در محله جمشید زندگی کردم. من همیشه در جذب مخاطب موفق بودهام و این یکی از شانسهای بزرگ زندگی من بوده است. در نیمه دوم قرن بیستم مرکز خبرنگاران و روزنامهنگاران جهانی در شیکاگو از هر کشوری ۱۰ روزنامهنگار فعال را که بهترین خود در این حرفه بودند انتخاب میکرد. من جزو ۱۰ نفر اول از ایران بودم. چرا که توانسته بودم ۴۰۰ هزار جوان را به خواندن مجله جوانان علاقهمند کنم.
چرا در نسل جدید دیگر نویسندههای بزرگی ظهور نکرده که بتوانند آثار جاودانهای خلق کنند؟در چند دهه اخیر تحولات و دگرگونیهای بزرگی در جوامع بشری اتفاق افتاده که نویسندگی و کتاب و رمان هم از این تغییرات بینصیب نمانده است. یکی از پیامدها و نتایج این تحولات این بوده که ما دیگر نه نویسنده جاودانه داریم و نه کتاب جاودانه. زمانی که ویکتور هوگو، رمان «بینوایان» را مینوشت هم ویکتور هوگو و هم آثارش جاودانه بودند. این جاودانگی هم ناشی از این بود که اجتماع آن روز پیشرفت چندانی نداشت. اما در جامعه امروز شما میبینید که سرعت رشد تکنولوژی باعث شده که علوم بهشدت تخصصی شوند. برای مثال در گذشته ما فقط یک پزشک یا طبیب داشتیم اما امروز یک پزشک متخصص چشم است و یکی گوش و... در کنار این موضوع تولید علم و پیشرفت تکنولوژی با سرعت و شتاب بسیار زیادی در حرکت است اما، این تحولات در جامعه ادبی امروز ما و کسانی که نقد ادبی میکنند چندان تأثیرگذار نبوده و هنوز ما در حال و هوای ادبیات قرن ۱۹ به سر میبریم. ادبیاتی که در آن نویسنده باید هادی جامعه باشد. امروز دیگر در دنیا هم اینگونه نیست.
از نویسندگان نسل جدید کدام نویسنده را میشناسید که نوشتههایش به دلتان نشسته است و به لحاظ نوشتاری سبکش نزدیک به شما است؟معمولا از کسی اسم نمیبرم. هر نویسنده جای خودش را دارد و نباید کسی را با کسی مقایسه کرد. متأسفانه یکی از مشکلاتی که در جامعه فرهنگی و ادبی ما وجود دارد نظرتنگی است. یعنی وقتی شما یک رمان مینویسید و شهرت پیدا میکنید، هزار عیب روی شما میگذارند. اما من اعتقاد دارم که هرکس که وارد این عرصه میشود جای خودش را پر میکند.
از اواخر دهه ۵۰ تا اوایل دهه ۷۰ شما ممنوعالکار شدید. در این مدت چه کارهایی انجام دادید و چطور توانستید ارتباط خود را با مخاطبان حفظ کنید؟من از سال ۱۳۵۹ تا سال ۱۳۷۰ هم ممنوعالقلم و هم ممنوعالسفر و هم ممنوعالنفس بودم، اما خب نمیتوانستم خودم را از جریان اخبار و رسانه دور نگه دارم. در تمام این مدت من سوژههای خبری را دنبال میکردم و به قول دوستان به یک رسانه شفاهی تبدیل شده بودم. وقتی اعلام کردند که میتوانم کارم را ادامه دهم بلافاصله و بدون فوت وقت شروع به نوشتن کردم و از سال ۷۰ تاکنون حدود ۲۰ رمان جدید نوشتهام. البته از سال ۱۳۷۰ تا حدودی محدودیتها برداشته شد و اما هنوز هم بخشی از این محدودیتها وجود دارد. من ۴۰ رمان دارم که از این تعداد فقط ۱۵ یا ۱۶ کتاب اجازه چاپ گرفتهاند و مابقی همچنان بلاتکلیفاند.
کتابی بوده که به تازگی آن را مطالعه کرده باشید؟اخیرا رمان جدیدی نخواندهام. برای اینکه رمان خوبی وجود ندارد که در این سن و سال بخواهم وقتم را روی خواندن آن بگذارم. تنها کتابی که خواندهام و خیلی خوشم آمد یک تحقیق راجع به رباعیات خیام بوده است. برای آدمی به سن من وقت بسیار ارزشمند است و هنوز با کتابی که بخواهم این وقت بسیار ارزشمند را صرف آن کنم برخورد نداشتهام.
این روزها کتابی در دست نوشتن دارید که به ما معرفی کنید؟آخرین کتابم که انتشارات شادان آن را چاپ کرد، عنوانش «آخر خط» است که قرار بود به یک سریال ۳۰ قسمتی تبدیل شود، اما بهدلیل اوضاع بد اقتصادی و نبود سرمایهگذار کلا این اتفاق نیفتاد. هماکنون رمان«گرگها عاشق میشوند» را در دست نوشتن دارم و امیدوارم طی ۶ ماه آینده تمام شود.
کد خبر 773235 منبع: روزنامه همشهریمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: عامه پسند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۰۴۹۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیامدهای شکست در اراک؛ ضربه به شخصیت پرسپولیس، نمایان شدن مشکلات دفاعی و عیار گلر جوان
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری علم و فناوری آنا، اوسمار ویرا که در مصاحبه تلویزیونی خود نشان داده بود هنوز به مرز پختگی کامل نرسیده در اراک هم به جز یک مورد تعویضهای خوبی را انجام نداد و در نهایت نتوانست تیمش را به خوبی مدیریت کند. اینکه پرسپولیس دو بار در جریان مسابقه کامبک میخورد اصلاً اتفاق خوبی نیست آن هم برای تیمی که هنوز صاحب بهترین خط دفاعی لیگ برتر است.
از شایستگیهای آلومینیوم اراک هرچه بگوییم کم گفتهایم و این تیم به معنای واقعی کلمه هنر خود را با حذف پرسپولیس نشان داد. حتی اگر آلومینیوم در ضربات پنالتی شکست میخورد میشد بارها و بارها در مدح این تیم مطلب نوشت، اما پرسپولیس در اراک نشان داد که با وجود بازیکنان با تجربهای که دارد مشکلاتش زیاد است و حالا باید دید آنها مقابل سپاهان در بازی فینال گونه چهارشنبه چه نتیجهای کسب میکنند؟
پرسپولیس در اراک دوبار کامبک خورد و نتوانست برتری ۲ بر صفر و ۴ بر ۲ را حفظ کند که این مسئله اصلاً برای اوسمار ویرا و شخصیت تیمی پرسپولیس خوب نبود. آنها در خط دفاعی و در ساختار دفاعی بسیار شکننده ظاهر شدند و ویرا هم که از بدو حضور به عنوان سرمربی پرسپولیس خوب کار کرده در اراک نشان داد که هنوز یک مربی پخته و با تجربه نشده و باید درسهای زیادی را بیاموزد.
وقتی بازی پرسپولیس و آلومینیوم اراک به ضربات پنالتی کشید خبری از مهدی ترابی، اورونوف، آل کثیر و عبدالکریم حسن در میدان نبود در حالی که شاید حضور یکی از این نفرات در ضربات پنالتی میتوانست سرنوشت را عوض کند. امیررضا رفیعی هم با وجود چند توپ خوبی که مهار کرد نشان داد که هنوز خام است و البته دروازهبان پنالتی گیری هم نیست در حالی که شاید اگر علیرضا بیرانوند درون دروازه بود اصلاً کار به ضربات پنالتی نمیکشید و یا حداقل در این ضربات شرایط تغییر میکرد. در بازی با آلومینیوم عیار رفیعی گلر جوان پرسپولیس مشخص شد و بی دلیل نبود که افشین پیروانی بعد از یکی از چهار دیدار قبل به خاطر غرور این بازیکن در زمین بر سر او فریاد زد و رفیعی را به رختکن فرستاد چون مشخص بود که در مورد این گلر جوان بزرگنمایی صورت گرفته است.
با تمام این اوصاف حسرت خوردن کمکی به پرسپولیس نمیکند. آنها مثل استقلال از جام حذفی کنار رفتهاند و باید به ۶ فینال آینده در لیگ برتر از جمله بازی فوق العاده حساس مقابل سپاهان فکر کنند. آبی و قرمز رقابت در جام حذفی را به تیمهای شهرستانی واگذار کردند و حالا باید به نبرد جذاب خود در لیگ برتر ادامه بدهند جایی که پرسپولیس باید با سپاهان پر مهره بازی کند و استقلال در جهنم تبریز به مصاف تراکتوری برود که خود با زحمت فراوان در جام حذفی از سد ذوب آهن عبور کرد.
انتهای پیام/